هرکس براي خودش چند خورشيد دارد که مسئول روشنايي بخشهاي مختلف زندگياش هستند. خورشيدهاي هميشه روشن، روي شب را نميبينند و اين اميدوارکننده است. هميشه روشن بودن، دلم را گرم ميکند.
هميشه روشن بودن، يعني ميشود بيوقفه رفت و رسيد. طلوع خورشيد نشانهي روشني است که ميگويد باانگيزهتر از قبل مسيرت را ادامه بده.
يکي از خورشيدهاي من حوالي غروب طلوع ميکند. زماني که روز، رو به سکوت و سکون ميرود، خورشيدم بيدار ميشود و شبهايم را روشن ميکند. شبهاي ذهنم روشن ميشوند تا فرصتهاي بينظيري براي خلقکردن مهيا شوند.
شبهاي روشن، فرصت خوبي براي خلقکردن هستند. گاهي نوشتن، گاهي نقاشيکشيدن، گاهي عکسگرفتن، گاهي تماشاکردن. شبهاي روشن، فرصت بينظيري براي خلق ايدههايي تازه براي آيندهاند.
خورشيد ديگري دارم که در روزهاي پرمشغله طلوع ميکند. گرما هميشه خستگي آدم را درميکند. مثل يک ليوان چاي يا يک فنجان قهوه که در حجم کارها و خستگيها معجزه ميکند، گرماي خورشيد روزهاي پرمشغله هم خستگيام را درميکند.
خورشيدي ديگر در گوشهي قلبم وجود دارد که هميشه بيدار است. او مسئول دوستداشتن است. وقتي اين خورشيد روشن است، لبخند ميزنم، شعر ميخوانم و مدام منتظر ماجرايي زيبا هستم که يکبار ديگر دوستداشتن را از سر بگيرم.
هرکس براي گذراندن روزهاي پرمشغله، براي خلق ايدههاي جديد، براي پاياندادن به هواي ابري ذهن، تمامشدن شبهاي طولاني، ادامهدادن به دوستداشتن و براي هزار و يک ماجراي ديگر در زندگي، نياز به خورشيدها دارد.
خورشيدهايي هميشه روشن که درست در لحظههاي حساس سروکلهشان از گوشهي آسمان خيالهايمان پيدا ميشود و تماشاي نور و لمس گرمايشان همهچيز را روبهراه ميکند.
* * *
خورشيدي را خدا آفريده است که آفرينش آن هم معجزهاي بزرگ است. همين خورشيد آسمان بالاي سرمان را ميگويم که حساب تعداد روزهايي که آن را ديدهايم از دستمان خارج شده است.
مثل شخصيتهاي قهرمان داستانهاي فانتزي که نيروي خارقالعادهاي دارند، خورشيد هم تواناييهاي منحصر بهفردش را دارد. هرصبح که طلوع ميکند تمام خستگيها، دغدغهها و دلنگرانيهاي شب گذشته را از بين ميبرد. يکجور دلنشيني صبح را شروع ميکند که انگار پيش از آن هيچ سختي و خستگياي در کار نبوده است.
* * *
يکبار ديگر روز در امتداد خورشيد شروع شده است. با طلوع اين خورشيد، بينهايت خورشيد دروني در قلب و ذهن آدمهاي دنيا طلوع ميکند. بينهايت روشنايي، شوق رسيدن به دل آدمها مياندازند و در نهايت بيشمار مسير به مقصد ميرسد.
خورشيدهاي دروني مسئول به ثمررساندن تلاشهاي ما هستند و اين را از خورشيدي که او آشكارش كرده آموختهاند. همان که هرصبح چنان باشکوه طلوع ميکند که انگار همين امروز زمان قدمگذاشتن در مسيري مهم است؛ مسيري که اگر در آن قدم بگذاريم، بيترديد به مقصدي روشن خواهيم رسيد.
تصويرگري: الهه صابر
نظر شما